گِرایِ خورشید
يكشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۲۵ ب.ظ
تقدیم به روح شیخ شهید نمر باقر النمر :
به سینه آتش لبریز بی امان داریم
به سینه شوق پریدن ز مرغ جان داریم
.
بریده باد دو دستان بولهب، بوجهل
شکسته باد سر استخوان هر نااهل
.
کنون بگو تو به عدوان که خون من چون تیر
گلوی ظلم تو را زود می کند تحقیر
.
کنون جگر ز آتش جوری دگر بسوز امد
بسوز سینه ام ای شب که وقت روز آمد
.
دوباره میثم و آن نخل و آرزوی قدیم
دوباره وعده ی مولا به انتقام عظیم
.
بخوان بخوان موذن اذان را ز انتهای افق
صدای نعل می آید ز جای جای افق
.
و این صدای نعل که عالم به آن گرایید است
تو شک نکن که همان رد پای خورشید است...
- ۹۴/۱۰/۱۳