۱۷۵ آیه از ظهور...
این همه یوسف که آمد ای خداااااااا...
یوسف زهرا کجاست؟؟؟
تقدیم می کنم به ۱۷۵ اَبَرقهرمان که خاک پایشان توتیای دیده سرزمین من است.
¤¤¤
از سینه ای که غرق در أَمَّنْ یُجِیب شد
بر تو سلام بر تو که هجرت عجیب شد
.
بر تو سلام از من بیچاره ای که سخت
قلبم شکسته بی تو پر از بوی سیب شد
.
بر تو سلام بر تو و بر جدّت آن شهید
آنجا که روز حادثه شَیبُ الخَضیب شد
.
گفتند روز حادثه خون گریه می کنی
باید گریست، خون خدا بر صلیب شد
.
مرداب های کل جهان غرقه می شوند
در قطره گر نگاه تو او را نصیب شد!
.
ما غرق انتظار در این مرگ عادتیم
ای داد من که قحطی درد از طبیب شد
.
پس کو عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ ای بشر
وقتی زمان، زمانِ إِلَیْهِ أُنِیبُ شد۱
.
از غربتی که مرگ علاجش نمی شود
تنها علاج دیدن نِعم الحبیب شد
.
باید نوشت غربتمان را چه می شود
باید نوشت سینه اگر بی شکیب شد
.
این نامه ایست از من غربت زده به تو
حالا منَ الغریب اِلَی الغریب شد!
.
حالا بشر زمین تو تلّی ز آتش است!
دیدی که انفجار غمش چون مهیب شد؟!
۱. اشاره / هود / 88
- ۹۴/۰۳/۲۶
آجرک الله.